صبحهای مهآلود پاییز، صفهای مدرسه در محلههای قدیمی تهران تا کوچههای باریک سنندج دیده میشود؛ ظهرهای داغ تابستان، سالنهای امتحان دانشگاه در تبریز و اهواز نفسگیر میشوند. اگر از نزدیک نگاه کنیم، یک وجه مشترک پررنگ است: دخترانی که جدی و متمرکز، کتاب و لپتاپ به دست، قفلهای قدیمی را یکییکی باز میکنند. تحصیلات زنان در ایران فقط داستان رفتن به مدرسه نیست؛ روایت اراده، خانوادههایی که هزینه میکنند، و نظام آموزشیای که با همه فراز و فرودهایش هر سال گستردهتر شده است.
از نخستین مدرسههای دخترانه تا دانشگاه
اواخر دوره قاجار، همزمان با تب مشروطه، نخستین مدرسههای دخترانه در تهران و چند شهر بزرگ راه افتادند. مقاومت هم بود؛ اما موج سوادآموزی عقب ننشست. در دوره پهلوی، آموزش ابتدایی اجباری شد و در سال ۱۳۱۴، دانشگاه تهران درهایش را به روی زنان گشود. همین تغییرات، سواد را از امتیازی طبقاتی به حق نزدیک کرد و به طبقات متوسط و پایین هم رسید.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، مدرسهها تفکیک شدند و محتوای درسی رنگوبوی دینی گرفت، اما شتاب سوادآموزی متوقف نشد. کلاسهای نهضت سوادآموزی، توسعه دانشگاههای سراسری و غیردولتی، و رقابت فشرده کنکور، تحصیلات عالی را به گزینهای واقعی برای دختران سراسر کشور تبدیل کرد. حالا مسیر دانشگاه فقط از خیابانهای مرکزی پایتخت نمیگذرد؛ از روستاهای خراسان جنوبی و کهگیلویه و بویراحمد هم راهی به آزمایشگاهها و کتابخانههای بزرگ باز شده است.
ایرانِ امروز: کلاسهایی با اکثریت زن
تصویر امروز، روشن است: در بسیاری از سالها، ورودی دختران به دانشگاه از پسران پیشی گرفته است. به کلاسهای پزشکی در شهرهای بزرگ سری بزنید؛ اغلب صندلیها را زنان پر کردهاند. در علوم پایه و حتی بخشی از مهندسی، دختران نه فقط حاضر که پیشرو هستند. در نسلهای جوان، سواد پایه تقریباً همگانی شده و فاصله قدیمی شهر و روستا کمکم معنایش را از دست میدهد. پشت این اعداد، سالها درس خواندن شبانه، معلمانی که بالاتر از وظیفه کار کردهاند و خانوادههایی که برای یک سال کلاس کنکور، دخلوخرجشان را دوباره چیدهاند، دیده میشود.
الگوهایی که راه نشان دادند
نامها زیادند، اما چند چهره مثل چراغ راه عمل میکنند. مریم میرزاخانی، دانشآموزی از دبیرستانهای تهران که به ریاضیِ جهان رسید و نخستین زن برنده مدال فیلدز شد؛ برای خیلیها، تعریف ممکن را عوض کرد. انوشه انصاری، کارآفرین و نخستین ایرانیِ فضا، نسخهای عملی از پیوند رویا و مهندسی ارائه داد. در صنعت و فناوری، زنانی مثل فرزانه شرفبافی در هوانوردی یا پریسا تبریز در امنیت سایبری نشان دادند تحصیلات عالی، اگر با جسارت همراه شود، میتواند در صنایع راهبردی هم اثر بگذارد. اینها فقط داستان موفقیت فردی نیست؛ سندی است از مسیری که سیستم آموزشی برای دختران ایرانی باز کرده است.
مسئله کیفیت؛ از کمّیت عبور کنیم
گسترش صندلی دانشگاه، خبر خوبی بود؛ اما امروز پرسش تازهای مطرح است: کیفیت. برنامههای درسی باید بهروز بمانند، آزمایشگاهها کارآمد باشند و مهارتهای عملی جدی گرفته شود. در خیلی از رشتهها، هنوز فاصلهای میان آنچه در کلاس میگذرد و آنچه صنعت میخواهد وجود دارد. دانشگاهها هرچه سریعتر به سمت پروژههای مشترک با شرکتها، کارآموزیهای واقعی و ارزیابیهای مهارتمحور بروند، نتیجه تحصیلات برای دانشجویان زن و مرد ملموستر میشود.
بازار کار
دانشگاه سکوی مهمی است، اما جهش اصلی در بازار کار رخ میدهد. هنوز سقفهای شیشهای و کلیشهها گاهی سرعت رشد را کم میکنند. راهحلها پیچیده نیستند، اما اراده میخواهند: فرآیندهای جذب و ارتقای شفاف، معیارهای یکسان برای حقوق و مزایا، امکان دورکاری هوشمند، و خدمات حمایتی مثل مهدکودکهای سازمانی. شرکتهایی که این مسیر را جدیتر گرفتهاند، هم نیروی انسانی متعهدتر دارند و هم خروجی باکیفیتتر.
عدالت سرزمینی؛ حقِ کیفیت برای همه
اگر قرار است تحصیلات زنان موتور توسعه باشد، باید کیفیت عادلانه توزیع شود. دانشجویی در ایلام یا زابل باید به استاد خوب، اینترنت پایدار، تجهیزات استاندارد و فرصتهای پژوهشی دسترسی داشته باشد. سیاستگذاری درست یعنی همین میدان را هموار کنیم؛ استعدادها وقتی شکوفا میشوند که امکانات حداقلی، حداقلی نباشد.
افقهای تازه
جهتِ باد تغییر کرده است. علوم داده، هوش مصنوعی، زیستفناوری و انرژیهای نو، میدانهای فردای اقتصاد ایراناند. زنان ایرانی در این حوزهها هم آمادهاند؛ کافی است مسیرها روشنتر شود: شتابدهندههای دسترسپذیر، منتورینگ جدی، سرمایه بذری کوچک اما بهموقع، و شبکههای حرفهای که درِ خود را به روی تیمهای زنانه و تیمهای مختلط باز بگذارند. در کنار دانش تخصصی، مهارتهای نرم از ارتباط مؤثر و کار تیمی تا تفکر انتقادی و سواد مالی کلید عبور از مصاحبهها و ارتقای شغلیاند.
پلی میان دانشگاه و جامعه
یک وجه کمتر دیدهشده اما حیاتی، روایتِ علم است. هرچه پژوهشگران زن بهتر بنویسند، سخنرانی کنند و یافتههای علمی را برای عموم توضیح دهند، سرمایه اجتماعیِ علم بالا میرود. رسانهها هم سهمی روشن دارند: تیترهای دقیق، گزارشهای میدانی از دانشگاههای شهرهای کوچک، و گفتگو با پژوهشگران زن، تصویر واقعیتری از تحصیلات زنان ارائه میدهد تصویری دور از کلیشه، نزدیک به واقعیت.
منبع: https://theirantimes.com/100916/womens-education-in-iran/